۱۳۸۶ اسفند ۹, پنجشنبه

آه من بسیار خوشبختم

مهم نیست زیاد

چند ماه دل تنگیست و فراموشی

چه اهمیت دارد؟

حتی به یاد نداری که از چه می گفتم

.

.

.

پ.ن: اسم ِ تابلو رو گذاشتم سالومه عکسشو هم بعداً میذارم

۱۳۸۶ اسفند ۸, چهارشنبه

InSoMeNia!

می دونی جالب ترین اتفاقی که امکان داره
ساعت 4 صبح برات بیوفته چیه؟
.
.
.
اینه که بعد از 8 ماه به خودت بیای
ببینی لعنتی هنوز فراموشش نکردی
.
.
.
.
اون وقت ندونی دقیقاً باید چه غلتی بکنی
!
...
پ.ن : خیلی مسخرست که دلت برای دوست پسر ِ دشمن ِ خونیت تنگ بشه؟
پ.ن 2 : به سلامتی هنوز دانشگاه نرفتم
.
.
پ.ن بی ربط : من رأی می دهم تو رأی می دهی او رأی می دهد

۱۳۸۶ بهمن ۲۵, پنجشنبه

غریبانه

خط خطی و نا مفهوم
بی خط رسیدن
مرا در آستانه ی کدامین شب
خط زده ای؟

۱۳۸۶ بهمن ۱۷, چهارشنبه

دلتنگی ها


خانوم
:
من مسلمان به امید دیدنت در کلیسا شمع روشن می‌کنم
همین را می‌خواستی؟
لازم نيست مرا دوست داشته باشی
من تو رابه اندازه‌ی هر دومان دوست دارم
...
ع.معروفی