۱۳۸۶ دی ۱۰, دوشنبه

پرواز

...

خودم را سنجاق می کنم به جسمم

و هر روز این لاشه را
به بهانه ی پرواز
می کشم به بلند ترین
پرتگاه هایی
که می آفرینم
تجربه ی سقوط هر روزه
و سنجاق شدن دوباره
به لاشه ای
که منم
...

۲ نظر:

ناشناس گفت...

زندگي کوتاه تر از آن است که به خصومت بگذردو قلب ها گرامي تر از آنند که بشکنند . آنچه از روزگار بدست مي آيد با خنده نمي ماند و آنجه از دست برود با گريه جبران نميشود!! فردا خورشيد طلوع خواهد کرد حتي اگر ما نباشيم...یک قلب پاک از تمام معابد جهان زیباتر است .....
از خدا پرسيدم:خدايا چطور مي توان بهتر زندگي کرد؟ خدا جوب داد:گذشته ات را بدون هيچ تاسفي بپذير،با اعتماد زمان حال ات را بگذران و بدون ترس براي آينده آماده شو.ايمان را نگهدار و ترس را به گوشه اي انداز .شک هايت را باور نکن و هيچگاه به باورهايت شک نکن.زندگي شگفت انگيز است فقط اگربدانيد که چطور زندگي کنيد

ناشناس گفت...

zibaa minevisi...