۱۳۸۶ شهریور ۱۶, جمعه

لبخند



آنقدر لبخندهایت زیباست
که خدا به فکر می افتد
تیشه بردارد و خودش را از نو بتراشد
قلب من که نه
لبخندهایت
دل خدا را هم می لرزاند
آن وقت از خودش می پرسم
این تویی که در نگاهش لبخند میزنی؟
یا چشمان خودش این لبخند ها را آفریده؟
پاسخ نداده جوابش را می دانم
هر چه را هم که آفریده باشد
لبخند های تو مال است
نه حتی خودت
.
.
.
نشنید
اما در خواب به هردویمان لبخند زد

هیچ نظری موجود نیست: