۱۳۸۶ مهر ۱, یکشنبه

هیچ نخواهد ماند


رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند

چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند

.
من ار چه در نظر یار خاکسار شدم

رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند

.
چو پرده دار به شمشیر می زند همه را

کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند

.
چه جای شکر شکایت ز نقش نیک و بد است

که بر صحیفه ی هستی رقم نخواهد ماند

.
توانگرا دل درویش خویش به دست آور

که مخزن زر و گنج و درم نخواهد ماند

.

غنیمتی شمر ای گل وصل پروانه

که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند

.
سرود مجلس جمشید گفته اند این بود

که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند

.
بدین رواق زبرجد نوشته اند به زر

که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند

.
زمهربانی جانان طمع مبر حافظ

که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند

...

هیچ نظری موجود نیست: